فرمانده نیروی هوایی ارتش: تلاش گسترده دشمن برای نفوذ در مراکز نظامی و حساس کشور

فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران گفت: نیروی هوایی جمهوری اسلامی همچون گذشته چون دژ محکمی در برابر نفوذ دشمنان ایستاده است.

این مطلب را امیر سرتیپ خلبان حسن شاه صفی هنگام حضور و بازدید از دانشگاه هوایی شهید ستاری نهاجا عنوان کرد.

فرمانده نیروی هوایی ارتش همچنین در جمع فرماندهان و اساتید این دانشگاه با اشاره به سخنان اخیر فرماندهی معظم کل قوا مبنی بر ایستادگی و تبعیت نکردن از جبهه استکبار گفت: با توکل به خداوند متعال نیروی الهی هوایی در مقابل نفوذ دشمن همچون گذشته مقاوم و محکم ایستاده است.

وی با اشاره به تلاش ها و برنامه‌ ریزی‌های گسترده استکبار و ایادی آن ها برای نفوذ به مراکز حساس، به ویژه مراکز نظامی اظهار داشت: مهمترین وظیفه ‌ی کنونی ما مسئولان این است که در هر شرایطی به تبیین و روشنگری فرامین رهبر معظم انقلاب در بین دانشجویان و جوانان بپردازیم.

امیر سرتیپ شاه صفی ضمن توصیه انتقال تجربیات فرماندهان و اساتید به نسل جوان تصریح کرد: پرهیز از فرصت سوزی، برنامه ریزی مناسب، آینده نگری و بکارگیری تجربیات تلخ و شیرین حوادث انقلاب اسلامی باید برای نسل حال و آینده جزء اصلی ترین برنامه های پیش رو قرار گیرد.

وی با اشاره به شیطنت های مکرر آمریکا از طریق رژیم‌های مرتجع منطقه گفت: در مقابل این حربه دشمنان، بیداری و مقاومت مردمی می تواند مانع بزرگی باشد زیرا پشتیبانی مردمی همواره توانسته انقلاب ما را از تنگناهای تاریخی عبور دهد.

فرمانده نیروی هوایی ارتش در بدو ورود به دانشگاه هوایی ستاری، با حضور بر مزار شهیدان گمنام و قرائت فاتحه، یاد و خاطره شهیدان دفاع مقدس را گرامی داشت.

وی در این بازدید، ضمن حضور در دانشکده های مختلف دانشگاه هوایی ارتش از نزدیک در جریان روند پیشرفت آموزش های نظامی، علمی، ابداعات جدید در عرصه های تجهیزات نظامی و فنی و مهندسی قرار گرفت:فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران گفت: نیروی هوایی جمهوری اسلامی همچون گذشته چون دژ محکمی در برابر نفوذ دشمنان ایستاده است.

این مطلب را امیر سرتیپ خلبان حسن شاه صفی هنگام حضور و بازدید از دانشگاه هوایی شهید ستاری نهاجا عنوان کرد.

فرمانده نیروی هوایی ارتش همچنین در جمع فرماندهان و اساتید این دانشگاه با اشاره به سخنان اخیر فرماندهی معظم کل قوا مبنی بر ایستادگی و تبعیت نکردن از جبهه استکبار گفت: با توکل به خداوند متعال نیروی الهی هوایی در مقابل نفوذ دشمن همچون گذشته مقاوم و محکم ایستاده است.

وی با اشاره به تلاش ها و برنامه‌ ریزی‌های گسترده استکبار و ایادی آن ها برای نفوذ به مراکز حساس، به ویژه مراکز نظامی اظهار داشت: مهمترین وظیفه ‌ی کنونی ما مسئولان این است که در هر شرایطی به تبیین و روشنگری فرامین رهبر معظم انقلاب در بین دانشجویان و جوانان بپردازیم.

امیر سرتیپ شاه صفی ضمن توصیه انتقال تجربیات فرماندهان و اساتید به نسل جوان تصریح کرد: پرهیز از فرصت سوزی، برنامه ریزی مناسب، آینده نگری و بکارگیری تجربیات تلخ و شیرین حوادث انقلاب اسلامی باید برای نسل حال و آینده جزء اصلی ترین برنامه های پیش رو قرار گیرد.

وی با اشاره به شیطنت های مکرر آمریکا از طریق رژیم‌های مرتجع منطقه گفت: در مقابل این حربه دشمنان، بیداری و مقاومت مردمی می تواند مانع بزرگی باشد زیرا پشتیبانی مردمی همواره توانسته انقلاب ما را از تنگناهای تاریخی عبور دهد.

فرمانده نیروی هوایی ارتش در بدو ورود به دانشگاه هوایی ستاری، با حضور بر مزار شهیدان گمنام و قرائت فاتحه، یاد و خاطره شهیدان دفاع مقدس را گرامی داشت.

وی در این بازدید، ضمن حضور در دانشکده های مختلف دانشگاه هوایی ارتش از نزدیک در جریان روند پیشرفت آموزش های نظامی، علمی، ابداعات جدید در عرصه های تجهیزات نظامی و فنی و مهندسی قرار گرفت

خاطرات خواندنی مقام معظم رهبری از دکتر شریعتی/او از ارادتمندان امام بود/با او رفاقت دیرین داشتم

- تسنیم ،مصاحبه ای از مقام معظم رهبری در سال 1360 در باره دکتر شریعتی را منتشر کرده است.

بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:

*شریعتی برخلاف آنچه که همگان تصور می کنند یک چهره همچنان مظلوم است و این به دلیل طرفداران و مخالفان اوست. یعنی از شگفتی های زمان و شاید از شگفتی های شریعتی این است که هم طرفداران و هم مخالفانش نوعی همدستی با هم کرده اند تا این انسان دردمند و پرشور را ناشناخته نگهدارند و این ظلمی به اوست.

*مخالفان او به اشتباهات دکتر شریعتی تمسک می کنند و این موجب می شود که نقاط مثبتی که در او بود را نبینند.

*بی گمان شریعتی اشتباهاتی داشت و من هرگز ادعا نمی کنم که این اشتباهات کوچک بود اما ادعا می کنم که در کنار آنچه که ما اشتباهات شریعتی می توانیم نام گذاریم، چهره شریعتی از برجستگی ها و زیبایی ها هم برخوردار بود.پس ظلم است اگر به خاطر اشتباهات او، برجستگی های او را نبینیم.


*من فراموش نمی کنم که در اوج مبارزات که می توان گفت که مراحل پایانی قال و قیل های مربوط به شریعتی محسوب می شد، امام در ضمن صحبتی بدون اینکه نام از کسی ببرند، اشاره ای کردند به وضع شریعتی و مخالفت هایی که در اطراف او هست. نوار این سخن همان وقت از نجف آمد و در فرونشاندن آتش اختلافات موثر بود.

در آنجا امام بدون اینکه اسم شریعتی را بیاورند اینجور بیان کرده بودند: (چیزی نزدیک به این مضمون) بخاطر چهار تا اشتباه در کتابهایش بکوبیم، این صحیح نیست این دقیقا نشان می داد موضع درست را در مقابل هر شخصیتی و نه تنها شخصیت دکتر شریعتی.

*ممکن بود او اشتباهاتی بعضا در مسایل اصولی و بنیانی تفکر اسلامی داشته باشد مثل توحید، یا نبوت و یا مسایل دیگر اما این نباید موجب می شد که ما شریعتی را با همین نقاط منفی فقط بشناسیم.
* ظلم طرفداران شریعتی به او کمتر از ظلم مخالفانش نبود بلکه حتی کوبنده تر و شدیدتر هم بود. طرفداران او بجای اینکه نقاط مثبت شریعتی را مطرح کنند و آنها را تبیین کنند، در مقابل مخالفان صف آرایی هایی کردند و در اظهاراتی که نسبت به شریعتی کردند سعی کردند او را یک موجود مطلق جلوه بدهند.سعی کردند حتی کوچکترین اشتباهاتی را از او نپذیرند. یعنی سعی کردند هرگز اختلافی را که با روحانیون یا با متفکران بنیانی و فلسفی اسلام دارند در پوشش حمایت و دفاع از شریعتی بیان کنند. در حقیقت شریعتی را سنگری کردند برای کوبیدن روحانیت و یا کلا متفکران اندیشه بنیانی و فلسفی اسلام.

*متاسفانه به نام رساندن اندیشه های او یا به نام نشر آثار او یا به عنوان پیگیری خط و راه او، فجایعی در کشور صورت می گیرد. فراموش نکرده ایم که یک مشت قاتل و تروریست بنام «فرقان ها» خودشان را دنباله رو خط شریعتی می دانستند.آیا شریعتی براستی کسی بود که طرفدار ترور شخصیتی مثل شهید مطهری باشد؟ او که خودش را همواره علاقه مند به مرحوم مطهری و بلکه مرید او معرفی می کرد. من خودم از او این مطلب را شنیده ام.

*در یک سطح دیگر، کسانی که امروز در جنبه های سیاسی و در مقابل یک قشری یا جریانی قرار گرفته اند، خودشان را به شریعتی منتسب می کنند از آن جمله هستند بعضی از افراد خانواده شریعتی.این ها در حقیقت از نام و از عنوان و از آبروی قیمتی شریعتی دارند سوءاستفاده می کنند برای مقاصد سیاسی و این طرفداری و جانبداری است که یقینا ضربه اش به شخصیت شریعتی کمتر از ضربه مخالفان شریعتی نیست.

*مخالفان را می شود با تبیین و توضیح روشن کرد. می شود با بیان برجستگی های شریعتی، آنها را متقاعد کرد و اگر در میان مخالفان معاندی وجود دارد او را منزوی کرد اما اینگونه موافقان را به هیچ وسیله ای نمی شود از جان شریعتی و از سر شریعتی دور کرد.

* من معتقدم چهره شریعتی در میان این موافقان و این مخالفان چهره مظلومی است و اگر من بتوانم در این باره یک رفع ظلمی بکنم به مقتضای دوستی و برادری دیرینی که با او داشتم و حتما ابایی ندارم.
*شریعتی یک چهره پرسوز پیگیر برای حاکمیت اسلام بود، از جمله منادیانی بود که از طرح اسلام به صورت یک ذهنیت و غفلت از طرح اسلام به صورت یک ایدئولوژی و قاعده نظام اجتماع رنج می برد و کوشش می کرد تا اسلام را به عنوان یک تفکر زندگی ساز و یک نظام اجتماعی و یک ایدئولوژی راهگشای زندگی مطرح کند.این بُعد از شخصیت شریعتی آنچنان که باید و شاید شناخته نشده است و روی این بخش وجود او تکیه نمی شود.

*شریعتی یک آغازگر بود، در این شک نباید کرد. او آغازگر طرح اسلام با زبان فرهنگ جدید نسل بود.قبل از او بسیاری بودند که اندیشه مترقی اسلام را آنچنان که او فهمیده بود فهمیده بودند. بودند کسانی اما هیچکدام این موفقیت را پیدا نکردند که آنچه را فهمیده بودند در قالب واژه ها و تغییراتی که برای نسل امروز ما و یا بهتر بگویم نسل آن روز شریعتی، نسلی که مخاطبین شریعتی را تشکیل می داد گیرایی داشته باشد مطرح کنند.

*شریعتی آغازگر طرح جدیدترین مسایل کشف شده اسلام مترقی بود به صورتی که برای آن نسل پاسخ دادن به سوال ها و روشن کردن نقاط ،مبهم و تاریک بود اما اینکه او را با سیدجمال یا با اقبال مقایسه کنیم، نه. اگر کسی چنین مقایسه ای بکند ناشی از این است که اقبال و سیدجمال را به درستی نشناخته است.

*اتفاقا در یکی از جلسات یادبود مرحوم دکتر، شاید چهلم او بود -یکی از آقایان- در مشهد سخنرانی کرد و او را حتی از سیدجمال و از کواکبی و از اقبال و اینها هم برتر هم خواند، بلکه با آنها غیرقابل مقایسه هم دانست.همان وقت هم این اعتراض در ذهن کسانی که شریعتی را به درستی می شناختند پدید آمد، زیرا تعریف از شریعتی به معنای این نیست که ما پیشروان اندیشه مترقی اسلام را تحقیر کنیم.

*در سال 1349 در مشهد، در یک مجمعی از طلاب و فضلای مشهد، من درس تفسیر می گفتم در این درس تفسیر یک روز راجع به روحانیت صحبت کردم و نظراتی را که درمورد بازسازی روحانیت یعنی جامعه روحانیت وجود داشت به صورت فرض و احتمال مطرح کردم، گفتم چهار نظر وجود دارد.

یک: حذف روحانیت به کلی، یعنی اینکه اصلا روحانیتی نمی خواهیم.

دو: قبول روحانیت به همین شکلی که هست با همین نظام و سازمان کنونی قبولش کنیم و هیچ اصلاحی را در آن ندانیم.

سه: تبدیل به کلی، یعنی اینها و روحانیت کنونی را برداریم یک روحانیت جدید بیاوریم و بجای این روحانیت، با شرایط لازم و مقرری که برایش می پسندیم روحانیت جدید بنیانگذاری کنیم.

و چهار: اصلا همان چیزی که هست، بحث کردم روی مساله و صحبت کردم. البته طبیعی است که من آن سه نظر اول را رد می کردم و با ارایه دلیل و به نظر چهارم معتقد بودم.

همان اوقاتی بود که تازه زمزمه هایی علیه دکتر شریعتی بلند شده بود و گفته می شد که دکتر شریعتی راجع به افکار شریعت کم عقیده است یا بی عقیده است یا نسبت به روحانیت علاقه ای ندارد و از این قبیل تعبیرات. جلسه ای داشتیم همان روزها با دکتر شریعتی من برای او نقل کردم که من در جلسه درسمان این مطلب را بیان می کردم، با علاقه فراوانی گوش می داد. من برایش گفتم. گفتم بله، یکی اینکه نفی روحانیت بکلی، که گفت این غلط است.
دوم اثبات همین روحانیت موجود به کلی، که هیچ تغییری در او وارد نکنیم. گفت: این هم که غلط است.

سوم اینکه تبدیل کنیم روحانیت را باز به کلی، یعنی این روحانیت را کلا برداریم یک روحانیت دیگر جای او بگذاریم، با شرایط لازم. تا این قسمت سوم را گفتم شریعتی ناگهان گفت: اوه، اوه، این از همه بدتر است. توجه می کنید؟ گفت این از همه بدتر است. از همه خطرناکتر است، این از همه استعماری تر است و رسیدیم به نظر چهارم که آن اصلاح روحانیت موجود بود گفت بله این نظر خوبی است.

*شریعتی برخلاف آنچه گفته می شود درباره او و هنوز هم عده ای خیال می کنند، نه فقط ضد روحانی نبود بلکه عمیقا مومن و معتقد به رسالت روحانیت بود، او می گفت که روحانیت یک ضرورت است، یک نهاد اصیل و عمیق و غیرقابل خدشه است، و اگر کسی با روحانیت مخالفت بکند یقینا از یک آبشخور استعماری تغذیه می شود، این ها اعتقادات او بود در این هیچ شک نکنید این از چیزهایی بود که جز معارف قطعی شریعتی بود اما درمورد روحانیت او تصورش این بود که روحانیون به رسالتی که روحانیت بر دوش دارد بطور کامل عمل نمی کنند.

* یک خاطره ای نقل می کنم از سال 47 یعنی سال آخر عمر جلال آل احمد.مرحوم آل احمد آمد مشهد، یک جلسه مشترکی داشتیم، من بودم، آل احمد بود، مرحوم شریعتی بود و عده ای هم از دوستان مشهدی ما بودند. بحث درباره روحانیون شد، به مناسبت حضور من در جلسه شاید هر کسی یک چیزی می گفت شریعتی یک مقداری انتقاد کرد. مرحوم آل احمد به شریعتی گفت شما چرا (البته با تعبیر حوزه علمیه می گفتند نه روحانیت) از حوزه علمیه اینقدر انتقاد می کنی بیا از روشنفکران خودمان انتقاد کن و مرحوم آل احمد یک دو سه جمله درباره انتقاد و تعرض به روشنفکران گفت، مرحوم دکتر شریعتی پاسخی داد که از آن پاسخ هم می شود درست نقطه نظر او را نسبت به روحانیت و روحانیون فهمید.

او گفت علت اینکه من از روحانیت انتقاد می کنم، از حوزه علمیه انتقاد می کنم این است که ما از حوزه علمیه انتظار و توقع داریم، از روشنفکر جماعت هیچ توقعی نداریم، نهادی که ولادتش در آغوش فرهنگ غربی بوده این چیزی نیست که ما در او انتظار داشته باشیم اما روحانیت یک نهاد اصیلی هست و ما از روحانیت زیاد انتظار داریم و چون آن انتظارات عمل نمی شود به همین دلیل است که انتقاد می کنم.

او معتقد بود که روحانیون به آن رسالت بطور کامل عمل نمی کنند. بر این اعتقاد بود تا سال حدود 51 و نزدیک 52 از آن سال در اثر تماس هایی که دکتر با چهره هایی از روحانیت به خصوص روحانیون جوان گرفت، کلا عقیده اش عوض شد. یعنی ایشان در سال 54 و 55 معتقد بود که اکثریت روحانیت به آن رسالت عمل می کنند و لذا در این اواخر عمر دکتر شریعتی نه فقط معتقد به روحانیت، بلکه معتقد به روحانیون نیز بود و معتقد بود که اکثریت روحانیت در خط عمل به همان رسالتی هستند که بر دوش روحانیت واقعا هست.

البته با روحانیونی که می فهمید که در آن خط نیستند با آنها خوب نبود و شخصا به امام خمینی بسیار علاقمند و ارادتمند بود.
*آن روزی که مجاهدین تغییر ایدئولوژی دادند و کتاب مواضع ایدئولوژیک تازه شان چاپ شد و در اختیار این و آن قرار گرفت، که هم من دیده بودم و هم مرحوم دکتر جلسه ای داشتیم در مشهد یک نفری از مواضع جدید مجاهدین که مارکسیستی بود دفاع می کرد.شریعتی آن شخص را چنان کوبید در آن جلسه ای که برای من حتی تعجب آور بوده که شریعتی اینقدر ضد چپ است و شما آثارش را بخوانید، مقابله و مخالفت او را با اندیشه چپ و مارکسیستی و اصول تعلیمات مارکسیستی به روشنی در می یابید. بنابراین هرکس و هر چپ گرایی (اگرچه زیر نام اسلام) اگر امروز شریعتی را از خودش بداند یقینا گزافه ای بیش نگفته است. همچنین مجاهدی که امروز شریعتی را از خودش بداند یقینا گزافه ای بیش نگفته است.

*همین مجاهدین که امروز طرفداری از دکتر شریعتی می کنند. اینها در سال 51 و 52 جزو سخت ترین مخالفین شریعتی بودند. خوب امروز چطور می توانند شریعتی را قطب خودشان بدانند.
اما لیبرال ها، البته عده ای از عناصر وابسته به نهضت آزادی یا عناصر سیاسی میانه، که خیلی اهل خطرکردن و در مبارزات جدی وارد شدن، نبودند، این ها به خاطر امکاناتی که داشتند خانه ای داشتند، باغ بیرون شهری داشتند ،تشکیلاتی داشتند و شریعتی را دعوت می کردند و عده ای را هم با او دعوت می کردند.

*ایشان هم در اوقاتی که سخنرانی نداشت در منزل این ها و با استفاده از امکانات این ها برای 50 نفر، 100 نفر، کمتر یا بیشتر جلسه داشت و صحبت می کرد این ارتباطات را شریعتی با این لیبرال ها داشت. البته بیشتر امکانات را بعضی از بازاریان وابسته به این جریان سیاسی به اصطلاح لیبرال فراهم می کردند و بهره برداری های جمعی و سیاسی و فکری را خود آن سیاسی های لیبرال انجام می دادند

خاطره‌نگاری خط حزب‌الله از اطمینان امام به آیت‌الله خامنه‌ای /سیدعلی آقا بیایند به جای آقای مطهری

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، در این خاطره‌نگاری که همراه با عکسی از امام رحمه الله علیه و آیت‌الله خامنه‌ای منتشر شده و مربوط به 23 خردادماه سال 1358 است، آمده؛

آقا شما نشسته اید که چهار تا کمونیست بیایند و دانشگاه را قبضه کنند، دانشگاه را؟! شما مگر کمتر از آن ها هستید؟ عدد شما بیشتر از آنهاست. حجت شما بالاتر از آن هاست. شما این مسائل را که بگویید، خیانت اینها را می توانید واضح بیان کنید در آن مکان. در دانشگاه... چکاره هستید آمده‌اید دانشگاه اخلال می کنید؟ می خواهید چه بکنید؟ می خواهید درس بگویید برایمان؟ شما اول کار خود را حساب بکنید که چه کاره هستید توی این مملکت؟ شما اهل این مملکت هستید یا از عمال غیر هستید و خودتان را به ما می چسبانید؟ بایستید آقا بگویید.

البته باید اشخاصی هم که گوینده هستند بیایند در دانشگاه و من پیشنهاد می‌کنم آقای آقا سید علی آقا بیایند. خامنه ای. شما ممکن است که بروید پیش ایشان بگویید ایشان بیایند به جای آقای مطهری. بسیار خوب است، ایشان فهیم است؛ می تواند صحبت کند؛ می تواند

شمار تروریست‌های هلاک‌شده در درگیری‌ها در شمالغرب کشور به ۱۲ تن رسید

سردار سرتیپ پاسدار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه مبنی بر درگیری رزمندگان قرارگاه حمزه سید الشهداء (ع) با ۲ تیم تروریستی ضد انقلاب در شمالغرب کشور، روابط عمومی این نیرو در اطلاعیه ای اعلام کرد: در پی رخنه ۲ تیم تروریستی ضد انقلاب در روز گذشته به منطقه مرزی اشنویه برای ایجاد ناامنی و شرارت در داخل کشور، رزمندگان قرارگاه حمزه سید الشهداء (ع) نیروی زمینی سپاه با انجام اقدامات دقیق و موفق اطلاعاتی، آنان را شناسایی و طی یک عملیات تعقیب،گریز و درگیری آنها را متلاشی و ۱۲ نفر از تروریست ها را به هلاکت رساندند.

این اطلاعیه می افزاید: در جریان این عملیات مقادیر قابل توجهی سلاح، مهمات، تجهیزات و اسناد از تروریست‌ها به دست رزمندگان اسلام افتاد.

این اطلاعیه با اعلام اینکه در این عملیات ۳ تن از رزمندگان دلاور و غیرتمند سپاه اسلام به فیض شهادت نائل آمدند، تاکید کرد: نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سایر مدافعان انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با اشراف کامل اطلاعاتی و مراقبت‌های همه جانبه، هرگونه تحرک در مناطق مرزی را با دقت تحت نظر داشته و اجازه نخواهند داد امنیت پایدار و آرامش مثال زدنی مردم شریف استان های مرزی شمالغرب کشور مورد تهدید گروهک‌های تروریستی ضدانقلاب و اشرار مسلح وابسته به نظام سلطه و صهیونیسم قرار گیرد

رئیس سیا، سعودی ها را تبرئه کرد/اظهارات جان برنن درباره رابطه با ایران و سردار سلیمانی

  رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا «سیا» از احتمال تبرئه عربستان سعودی از دست داشتن در حملات یازدهم سپتامبر خبر داد.

جان برنن در مصاحبه اختصاصی با شبکه العربیه در واشنگتن، روابط آمریکا و عربستان سعودی را در بهترین سطح خود به ویژه در زمینه مبارزه با تروریسم توصیف کرد و گفت: عربستان سعودی هیچ رابطه ای با حوادث یازده سپتامبر ندارد.
جان برنن گفت: ما همکاری عالی با عربستان سعودی داریم و سالها با شرکای سعودی خود همکاری کردم. من پنج سال در عربستان سعودی اقامت داشتم و با شاهزاده محمد بن نایف ولیعهد و وزیر کشور همکاری می کردم. عربستان سعودی در پانزده سال گذشته یکی از بهترین متحدان ما در زمینه مبارزه با تروریسم بوده است. با وجود ملک سلمان و شاهزاده محمد بن سلمان وزیر دفاع، احساس می کنیم شرکای دفاع و حقیقی در نبرد با تروریسم داریم.

 


وی گفت:«آنچه  به گزارش بیست و هشت صفحه ای معروف شده بخشی از گزارشی بوده که در سال 2002 پس از حوادث یازده سپتامبر منتشر شده و این گزارش ارزیابی اولیه برای ترسیم  تصویر کامل و جمع آوری اطلاعات از عاملان این حملات بوده است و سپس کارشناسان این اطلاعات و ادعاهایی را بررسی کردند که به این مسئله اشاره داشت حکومت عربستان سعودی در این حوادث دست دارد و سپس روشن شد که هیچ ارتباطی میان حکومت عربستان و هیچ یک از نهادها و مقامات ارشد این کشور با حوادث یازده سپتامبر وجود ندارد».


برنن اضافه کرد:«من فکر می کنم این بیست و هشت صفحه گزارش منتشر خواهد شد و من از انتشار آن حمایت می کنیم و همه این دلایل را مشاهده خواهند کرد که حکومت عربستان سعودی هیچ ارتباطی با این حوادث ندارد. همه نتایج تحقیقات اثبات می کند نیروهای القاعده و ایمن الظواهری در این حوادث دست داشتند».
جان برنن اعلام کرد: « گزارش فوق محرمانه درباره حملات یازده سپتامبر (2001) که ممکن است از طبقه بندی خارج شود، نباید به عنوان مدرکی دال بر دست داشتن عربستان سعودی در این حملات تلقی شود».


جان برنن گفت: « فکر می کنم این 28 صفحه منتشر خواهند شد، به اعتقاد من خوب است که این اتفاق بیفتد اما کسی نباید آن را به عنوان مدرکی برای دست داشتن عربستان سعودی در این حملات تلقی کند.»
وی خاطر نشان کرد که این گزارش یک سال پس از حملات یازده سپتامبر نوشته شده است.
برنن اعلام کرد: «این یک گزارش بسیار مقدماتی است که در آن تلاش شده است اطلاعات مختلف در مورد اینکه چه کسی مسئول این حملات است، جمع آوری شود.»

برنن در پاسخ به این پرسش که آیا همکاری میان ایران و آمریکا وجود دارد،گفت: هیچ ارتباطی با ایران نداریم.
وی ادعا کرد : من همچنان درباره فعالیت های تروریستی ایران و حمایت این کشور از گروه های تروریستی نظیر نیروی قدس و فعالیت آن در عراق، سوریه و کشورهای دیگر در منطقه نگرانم. باید ایران به جای این که از تروریسم حمایت کند اثبات کند که به جنگ علیه تروریسم متعهد است. ما از موافقت رئیس جمهور روحانی و (آیت الله) خامنه ای رهبر معظم با توافق هسته ای احساس رضایت داریم ولی ایران راه طولانی در متقاعد کردن ما به تعهد خود در مبارزه با تروریسم دارد.


رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا «سیا» در ادامه مدعی شد ایران به کشمکش های طایفه ای در منطقه دامن می زند. جان برنن در ادامه مصاحبه با شبکه العربیه با تاکید بر اینکه آمریکا هیچ نوع تماس یا همکاری اطلاعاتی با ایران ندارد، گفت: ایران باید حمایت از شبه نظامیان شیعه را متوقف کند.
برنن با ابراز تاسف از جنگ ویرانگر طایفه ای در عراق افزود: متاسفانه عراق به علت کشمکش های طایفه ای در چند سال گذشته ویران شده است. نفرت باعث شده است مسلمانان شیعه و سنی با یکدیگر بجنگند. گروه ها و طرف هایی به دنبال گسترش این کشمکش ها هستند. داعش دارای اندیشه های ضد شیعیان است که این مسئله تاسف آور است. گروه ها و افراد شیعه هم برای نفرت انگیزی ضد سنی ها تبلیغ می کنند.


برنن مدعی شد: قاسم سلیمانی به نمایندگی از ایران، نقش کلیدی در دامن زدن به کشمکش های طایفه ای در عراق، سوریه و دیگر مناطق منطقه دارد. من فکر نمی کنم او به دنبال کاستن از شدت مناقشه های طایفه ای در منطقه باشد، او برعکس به دنبال گسترش این مناقشه هاست. سلیمانی و نیروی قدس باید حمایت از شبه نظامیان شیعی را متوقف کنند.
وی خاطر نشان کرد: ما باید تلاش کنیم عراق برای همه چه شیعه، چه سنی و چه مسیحی و دیگر طرف ها باشد. عراقیها با همکاری یکدیگر سازمان های تروریستی را چه شیعه و چه سنی منهدم خواهند کرد. این سازمان ها باید منهدم شوند، زیرا در واقع اسلامی و نماینده مسلمانان نیستند. آنها پشت نقاب اسلام پنهان می شوند تا اقدامات شیطانی انجام دهند. آنها نماد شرارت هستند و به همین علت همه ما باید با یکدیگر برای شکست دادن آنها همکاری کنیم.